آتریناآترینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

آترین جوجو

چکاب یکسالگی

دل تو دلم نیست فردا می خام آترینو برای چکاب یکسالگی و البته واکسن MMR ببرم، هر شبی که قرار فرداش دخترکم واکسن بزنه خیلی استرس دارم و بی قرارم، هرچند خدا رو شکر این خانم عین خیالش نیست بعد واکسن انگار نه انگار فقط من بیچاره کلی نگرانی می کشم، امیدوارم این بارم مثل دفعه های پیش راحت باشه آخه میگن واکسن یکسالگی یه کم بیشتر اذیت می کنه الهی به امید تو       یکشنبه بیست و نهم دی 92 یکسال و پنج روزگی 
30 دی 1392

کفشدوزک یکساله

  خب اینم عکس های  جشن تولد آترین جونم   کارت دعوت   کارت ها  و پاکت ها       پاکت پاپ کرن   ساعت تولد دخترم گل سر برای مهمون های کوچولو   ظروف پذیرایی رد پا ( قربون اون قدم های کوچولوت برم ) دفتر یادداشت و صفحات داخلی دفتر  تزئینات   ریسه عکس ماه ها    عکس های نفس مامان   مهمون های کوچولو اینم طه جوون دوست آترین این عکسم که نیاز به معرفی نداره ( یه وقت فکر نکنین من و بابای آ...
29 دی 1392

اولین ها

من: یک آترین : دو ................ من: ببعی میگه آترین : بَ بَ .................... من: جوووجه میگه آترین: دیک دیک   یک هفته ای بود ببعی و یک رو یاد گرفته بود امشبم جوجه رو یاد گرفت کوچولوی سرما خورده مامان (دومین سرما خوردگی ) الهی مامان قربونت بشه جوجه خوش سخن مااااااااادر صبح هام زودتر از من و باباش بیدار می شه ، می شینه اینقد میگه ماما - بابا  تا ما بیدار شیم غذا و شیر هم که می خواد نُم نُم     پنجشنبه سیزدهم دی 92 یازده ماه و نوزده روزگی   ...
13 دی 1392

سوراخ کردن گوش

این پست رو خیلی دیر دارم میزارم ولی تقریبا 40 روز پیش با کلی تحقیق و استخاره بالاخره رفتم و گوش های آترین جونمو سوراخ کردیم خیلی هم ناراحت شدم از این موضوع البته نه به خاطر دردش و گریه آترین ( بالاخره کاری بود که باید می شد ) ولی از رفتار بد خانم دکتری که رفتیم پیشش  خدای من انگار بعضی ها خودشون بچه ندارن و نمی فهمن که بچه هر کس چقدر برای خودش عزیز ، فقط به فکر پر کردن جیبشون هستن، این خانم یه لحظه صبر نکرد که بچه آروم بگیره با محیط آشنا بشه با اون خانم آشنا بشه در نهایت قساوت خیلی سریع یه گوششو که سوراخ کرد و آترین که اینقد آروم خیلی از اون دستگاه سوراخ کن ترسید و شروع کرد به گریه کردن، صبر نکرد بچم آروم بشه و اون یکی رو هم در...
13 دی 1392

این روزها

ای بابا شما دیگه شرمنده ام نکنین، چی کار کنم خب درگیر کارهای این خانم کوچولو هستم خودمم وجدان درد می گیرم که دیر به دیر آپ می کنم ولی چه کنم به شدت درگیرم در گیر چی؟!!  خب معلومه دیگه تولد آترین خانم نزدیکه  از یه طرف مشغول طراحی تم تولد هستم از طرف دیگه آخرین عکسهای آلبوم رشد ایتالیایی آترین خانمو می گرفتیم هر هفته آتلیه بودیم و بافتنی و خیاطی و و و  خلاصه خوب بلدم چه جوری حسابی سر خودمو شلوغ کنم فعلا تا که تا اردیبهشت به شدت برنامم پر ، تا ببینیم بعد چی پیش می یاد   خب حالا یه کمی اندر احوالات دختر کوچولوی شیرین مامان این روزها مثل پیشی ها همش چهار دست و پا می یاد دنبال من از اتاق خواب به هال ...
7 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین جوجو می باشد